امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Changeable

ˈtʃeɪndʒəbl ˈtʃeɪndʒəbl
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • صفت تفضیلی:

    more changeable
  • صفت عالی:

    most changeable

معنی‌ها و نمونه‌جمله

adjective C1
تعویض‌پذیر

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
adjective
دگرگون شدنی، دگرگون‌پذیر، متلون، تغییر‌پذیر، ناپایدار
- In spring the weather is very changeable.
- در بهار هوا بسیار متغیر است.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد changeable

  1. adjective erratic
    Synonyms:
    agitated capricious changeful commutative convertible fickle fitful flighty fluctuating fluid impulsive inconstant indecisive irregular irresolute irresponsible kaleidoscopic mercurial mobile movable mutable permutable protean restless reversible revocable shifting skittish spasmodic transformable transitional uncertain unpredictable unreliable unsettled unstable unsteady vacillating vagrant variable variant varying versatile volatile wavering whimsical
    Antonyms:
    certain changeless constant fixed lasting reliable stable steady sure unchangeable undeviating

لغات هم‌خانواده changeable

ارجاع به لغت changeable

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «changeable» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/changeable

لغات نزدیک changeable

پیشنهاد بهبود معانی