جاوا اسکریپت در مرورگر شما غیر فعال است و برای استفاده از تمام امکانات فست دیکشنری باید آن را فعال کنید.
امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی
استفاده کن
فهرست
فهرست
ورود یا ثبتنام
دیکشنری
مترجم
AI
نرمافزارها
نرمافزار اندروید
مشاهده
نرمافزار آیاواس
مشاهده
افزونهی کروم
مشاهده
راهنما
تماس با ما
دربارهی ما
خرید اشتراک
وبلاگ
لغات من
الف
ب
پ
ت
ث
ج
چ
ح
خ
د
ذ
ر
ز
ژ
س
ش
ص
ض
ط
ظ
ع
غ
ف
ق
ک
گ
ل
م
ن
و
ه
ی
لیست الفبای فارسی: حرف "س" (صفحه 7)
سرآسا
سرآسا در صندلی دندانپزشک
سرآستین
سرآستینی
سرآسه
سرآسیمگی
سرآشپز
سرآغاز
سرآغاز بودن
سرآغاز شدن
سرآغازین
سرآمد
سرآمد از نظر رتبه و مقام و رده
سرآمد بودن
سرآمدن زمان
سرآویختگی
سرآویختن
سرآویخته
سرا
سراب
سراپا
سراپاگوش بودن
سراپاگوش دادن
سراپرده
سراج
سراجه
سراچه
سرادق
سرازیر
سرازیر بودن
سرازیر دار بودن
سرازیر شدگی
سرازیر شدن
سرازیر شدن هواپیما پیش از فرود
سرازیر کردن
سرازیری
سرازیری تند
سراسر
سراسری
سراسیمگی
سراسیمه
سراسیمه شدن
سراسیمه کردن
سراسیمه کردن به طور شدید
سراشیب
سراشیب شدن
سراشیب کردن
سراشیبی
سراغ
سراغ داشتن
سراغ کردن
سراغ گیری کردن
سراف
سرافتادگی
سرافراز
سرافراز شدن
سرافراز کردن
سرافرازی
سرافکندگی
سرافکندن
سرافکنده
سرافکنده کردن
سرافکنده و دلسرد
سرافکنده و دلسرد کردن
سرافی
سرافیم
سرافین
سراگوش
سرال
سرال کردن
سرالش
سرالشی کردن
سرالی
سرالیدن
سرامد
سرامیک
سرانجام
سرانجامیدن
سرانداز
سراندن
سراندیب
سرانگشت
سرانه
سرانه مالیات
سرای
سرایت
سرایت پذیری
سرایت دادن
سرایت کردن
سرایت کرده
سرایت نکردنی
سرایدار
سرایدار در هتل و آپارتمان ها
سرایدار کلیسا
سرایداری
سرایش
سرایندگی
سراینده
سرایه
سرایه ای
سراییدن
سرب
سرب دار
سرب دار کردن
سرب سفید
سرب طبیعی
سرب کار
سرب مدادی
سرب معدنی
سربار
سربار سازی
سربار شدن
سربار کردن
سرباره
سرباره پیدا کردن
سرباره تانک فاضلاب
سرباره در کوره
سرباره را گرفتن
سرباره مانند
سرباره ی قلیایی
سربارها
سرباز
سرباز احتیاط
سرباز از زیر کار دررو
سرباز انگلیسی
سرباز بازنشسته
سرباز پاسدار سلطان عثمانی
سرباز پرسابقه
سرباز پیاده
سرباز پیشگام در گشت نظامی
سرباز پیشین
سرباز تازه کار
سرباز جدید
سرباز خانه ای
سرباز دارای گواهی پایان خدمت
سرباز دولت فدرال در جنگ های داخلی امریکا
سرباز ذخیره
سرباز زرهی
سرباز سواره مسلح به تفنگ کوتاه
سرباز سواره نظام
سرباز شطرنج
سرباز شمالی در جنگ های داخلی امریکا
سرباز عثمانی
سرباز فراری
سرباز کلنگ دار
سرباز گارد
سرباز گارد گرنادیر
سرباز گرفتن
سرباز گیری
سرباز مزدور
سرباز ناشی
سرباز نقب زن
سرباز وار
سرباز وظیفه
سرباز وظیفه نیروی دریایی
سرباز وظیفه نیروی هوایی
سربازان
سربازان احتیاط
سربازان به خدمت گرفته شده
سربازان پیاده
سربازان چترباز
سربازان درون پایگاه
سربازان درون دژ
سربازبر
سربازخانه
سربازگیر
سربازگیری کردن
سربازی
سربازی کردن
سربالا
سربالا بودن
سربالا شدن
سربالا کردن
سربالایی
سربام
سربت
سربراه
سربراه بودن
سربراه کردن
سربراهی
سربرج
سربردن
سربرگ
سربرهنه
سربریده
سربزیرانه
سربسته
سربک
سربگم
سربلند
سربلند کردن
سربلند کننده
سربلندی
سربند
سربه تو
سربه جهنم زدن
سربه راه
سربه زیر
سربه زیرانه
سربه سر
سربه سر کسی گذاشتن
سربه سر گذاشتن
سربه سرکردن
سربه سرگذاری
سربه فلک کشیده
سربه مهر
سربه نیست کردن
سربه هوا
سربه هوائی
سربها
سربهر
سربهوایی
سربی
سربی رنگ
سربیگناه
سرپا
سرپاس
سرپاسبان
سرپایی
سرپر
سرپرست
سرپرست املاک
سرپرست امور ورزشی
سرپرست انتخابات برزن
سرپرست پیشاهنگان
سرپرست تشریفات
سرپرست جشن
سرپرست خانواده
سرپرست خوابگاه
سرپرست دختران خانه
سرپرست در برخی بنیادهای کلیسای کاتولیک
سرپرست دیر و سازمان های مذهبی
سرپرست شکارگاه
سرپرست صغیران
سرپرست صومعه
سرپرست فاقد اختیارات کافی
سرپرست فروشندگان
سرپرست کودکان
سرپرست گروهی کارگر
سرپرست مراسم
سرپرست مشق صف جمع
سرپرست موزه
سرپرست نمازخانه
سرپرست نمازخانه دانشگاه
سرپرستانه
سرپرستی
سرپرستی شده
سرپرستی کردن
سرپرستی کردن به عنوان پاپ
سرپرستی کردن به عنوان مطران
سرپرستی کردن تنور
سرپرستی کردن دیگ بخار
سرپرستی کردن قشون
سرپرستی کردن مراسم تحلیف
سرپرمو
سرپزشک
سرپستانک
سرپل
سرپل تسخیر شده از دشمن
سرپل در لشکر کشی
سرپل ساحلی در لشکر کشی
سرپناه
سرپناه نگهبان
سرپنجه
سرپنجه راه رفتن
سرپنجه رقص
سرپوش
سرپوش چاک صوت
سرپوش دار
سرپوش دار کردن
سرپوش راهبه ها
سرپوش زنانه
سرپوش گذاری
سرپوش گذاشتن روی خبر
سرپوش معده
سرپوشیده
سرپهن
سرپیچ
سرپیچی
سرپیچی از اجرای فرمان مافوق
سرپیچی از قانون
سرپیچی کردن
سرپیچی کننده
سرپیچی ناپذیر
سرپیچیدن از
سرپیستون
سرپیشاهنگ
سرپیشخدمت
سرپیشخدمت در هتل
سرتاب
سرتابی
سرتابی کردن
سرتاپا
سرتاپاغلطاست
سرتاسر
سرتاسر اقیانوس اطلس
سرتاسر شب
سرتاسری
سرتافتن
سرتراش
‹
1
2
3
4
5
6
7
8
9
10
...
18
19
›
لغات تصادفی
اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!
جعبه خزانه
جفت و جور کردن واقعیت
جلسه ارتباط با مردگان
جلسه محاوره
جلسه گفت و شنود
جلوس کردن
جلوه خود نمایانه
جمنده
جنباندن ناگهانی
جنبش مدرسی
جنبه سود جویی دادن به
جنتیانا
جنجال آمیزی
جنوبگانی
جنگار
جنگپرواز
جهانگیرانه
جهشمند
جهش دادن
جهندگی داشتن
جواب دادنی
جواب قبول
جواهر کم بها
جودوسری
جور شده با خیاطی
جوراجور کردن
جوزغه
جوهر پس دادن
جوهرعصیرمعده
جوهرکرم
جکش خور
جگردیس
جیک جیک مانند