جاوا اسکریپت در مرورگر شما غیر فعال است و برای استفاده از تمام امکانات فست دیکشنری باید آن را فعال کنید.
امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی
استفاده کن
فهرست
فهرست
ورود یا ثبتنام
دیکشنری
مترجم
AI
نرمافزارها
نرمافزار اندروید
مشاهده
نرمافزار آیاواس
مشاهده
افزونهی کروم
مشاهده
راهنما
تماس با ما
دربارهی ما
خرید اشتراک
وبلاگ
لغات من
الف
ب
پ
ت
ث
ج
چ
ح
خ
د
ذ
ر
ز
ژ
س
ش
ص
ض
ط
ظ
ع
غ
ف
ق
ک
گ
ل
م
ن
و
ه
ی
لیست الفبای فارسی: حرف "س" (صفحه 9)
سرزمین محصور
سرزمین مردابی
سرزمین مردگان
سرزمین مرزی
سرزمین مسطح
سرزمین منچوری در شمال شرقی چین
سرزمین مورد تسلط مشترک
سرزمین موعود
سرزمین میانگیر
سرزمین وحوش
سرزمین ویلز
سرزمین های شمال غرب
سرزمین های غرب
سرزمین یوکان
سرزمینی
سرزمینی بودن
سرزندگی
سرزنده
سرزنده بودن
سرزنده شدن
سرزنده کردن
سرزنش
سرزنش آمیز
سرزنش پذیر
سرزنش شدید
سرزنش شدید کردن
سرزنش کردن
سرزنش کردن با ملایمت
سرزنش کردن به سختی
سرزنش کردن به شدت
سرزنش ناپذیر
سرزنی
سرژ
سرژه
سرساعت
سرسام
سرسام آور
سرسبز
سرسبزی
سرسپر
سرسپردگی
سرسپرده
سرستون
سرسخت
سرسخت در عقاید
سرسختانه
سرسختی
سرسختی کردن
سرسرا
سرسره
سرسره بازی
سرسره ریل
سرسری
سرسری خواندن
سرسری کار کردن
سرسری گرفتن
سرسکه
سرسلامتی
سرسلسله
سرسنگ
سرسنگین
سرسو
سرسواری
سرسوزن
سرسوزنی
سرسیلندر
سرسینه
سرش
سرش به سنگ خورد
سرش سبزباد
سرش نمیشود
سرشاخه
سرشاخه خوردن
سرشاخه زدن
سرشار
سرشار از
سرشار بودن
سرشار شدن
سرشار کردن
سرشار کردن از خوشی
سرشار کردن از سربلندی
سرشار کردن از غرور
سرشار نویسی
سرشارسازی
سرشاری
سرشانه
سرشانه بلوز زنانه
سرشب
سرشب است
سرشت
سرشت مطابق با
سرشتن
سرشتن خمیر
سرشتن گل
سرشته
سرشته شده در نهاد
سرشتی
سرشک
سرشکستگی
سرشکسته
سرشکسته کردن
سرشکن
سرشکن کردن
سرشگر
سرشماری
سرشماری کردن
سرشماس
سرشناس
سرشناسی
سرشور
سرشور زدن
سرشوق آوردن
سرشیپورچی
سرشیر
سرشیر بستن
سرشیر زدن به
سرشیر کمی ترش و غلیظ
سرشیر گرفتن
سرشیری
سرصحبت را با کسی باز کردن
سرصفحه
سرصفحه ثابت
سرطاس
سرطان
سرطان پوست
سرطان جلدی
سرطان جوف دهان
سرطان خایه
سرطان خون
سرطان زا
سرطان سریشمی
سرطانی
سرطویله
سرعت
سرعت آغازین گلوله هنگام خروج از دهانه لوله
سرعت اجرا
سرعت افزایی
سرعت انتقال
سرعت انزال
سرعت بخشیدن
سرعت بهینه در هواپیما
سرعت پیشرفت
سرعت پیما
سرعت دادن
سرعت داشتن
سرعت دهانه
سرعت زیاد و کوته مدت
سرعت سنج
سرعت سنجی کردن
سرعت عمل
سرعت غیر مجاز
سرعت فرو صوتی
سرعت گام برداری
سرعت گرفتن
سرعت گریز
سرعت گیر روی جاده آسفالته
سرعت گیری
سرعت نبض
سرعت نگار
سرعت نما
سرعت هواپیما
سرعت هوایی
سرعمله
سرعنوان روزنامه
سرغذا
سرغیرت آوردن
سرف
سرف داری
سرفتیل
سرفراز
سرفراز کردن
سرفراز کننده
سرفراز و شاد کردن
سرفرازی
سرفرمانده
سرفرمانده نیروهای مسلح
سرفرماندهی کل
سرفرود آوردن
سرفرود آوری
سرفصل
سرفنتیل
سرفه
سرفه خشک کردن
سرفه کردن
سرفه کردن برای جلب توجه
سرفیدن
سرقبیله
سرقت
سرقت ادبی کردن
سرقت اشیای مقدس
سرقت کردن
سرقت کردن اسب
سرقت کردن گاو
سرقت مسلحانه
سرقت مسلحانه کردن
سرقت مسلحانه کردن در حین حمل و نقل
سرقدم رفتن
سرقفلی
سرقلم
سرقوزافتادن
سرقیچی
سرک
سرک کشیدن
سرکاپ
سرکار
سرکار خانم
سرکار علیه
سرکار علیه خانم...
سرکارعالی
سرکارگر
سرکاغذ
سرکتاب
سرکتاب بازکردن
سرکج
سرکردگی
سرکردگی کردن
سرکردن با بیماری
سرکرده
سرکسی ریختن
سرکش
سرکش شدن
سرکشی
سرکشی کردن
سرکشیش
سرکلانتر
سرکلانتری
سرکنج
سرکنجبین
سرکنسول
سرکنسولگری
سرکنگبین
سرکو
سرکوب
سرکوب سازی
سرکوب شدن
سرکوب شده
سرکوب کردن
سرکوب کردن در خود
سرکوب کردن شورش و بلوا
سرکوب کردنی
سرکوب گرانه
سرکوب ناپذیر
سرکوب نکردنی
سرکوبگر
سرکوبگری
سرکوبی
سرکوبی احساسات
سرکوبی کردن
سرکوفت
سرکوفت دادن
سرکوفت زدن
سرکوفت زدن شدید
سرکوفت کردن
سرکوفتگی
سرکوفته
سرکه
سرکه انگور
سرکه ای
سرکه دار
سرکه شراب
سرکه شیره
سرکه مانند
سرکیسه را شل کردن
سرکیسه کردن
سرکیف
سرکیف آوردن
سرگذشت
سرگذشت پژوهه
سرگذشت گفتن
سرگذشت هیجان انگیز
سرگرد
سرگردان
سرگردان بودن
سرگردان شدن
سرگردان کردن
سرگرداندن
سرگردانی
سرگردی
سرگرفتن
سرگرم
سرگرم بودن
سرگرم به خود
سرگرم خواندن
سرگرم کاری شدن
سرگرم کردن
سرگرم کننده
سرگرم و محفوظ کردن
سرگرمی
سرگرمی های سبکسرانه
سرگروه
سرگروهبان
سرگزیت
سرگشاده
سرگشت
سرگشتگی
سرگشته
سرگشته شدن
سرگشته کردن
سرگل
سرگم
‹
1
2
...
6
7
8
9
10
11
12
...
18
19
›
لغات تصادفی
اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!
tie
sheep
horse
road
fish
bucket
chip
can
leg
ice
skiing
bullet
square
back
board
bush
gold
return