جاوا اسکریپت در مرورگر شما غیر فعال است و برای استفاده از تمام امکانات فست دیکشنری باید آن را فعال کنید.
امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی
استفاده کن
فهرست
فهرست
ورود یا ثبتنام
دیکشنری
مترجم
AI
نرمافزارها
نرمافزار اندروید
مشاهده
نرمافزار آیاواس
مشاهده
افزونهی کروم
مشاهده
راهنما
تماس با ما
دربارهی ما
خرید اشتراک
وبلاگ
لغات من
الف
ب
پ
ت
ث
ج
چ
ح
خ
د
ذ
ر
ز
ژ
س
ش
ص
ض
ط
ظ
ع
غ
ف
ق
ک
گ
ل
م
ن
و
ه
ی
لیست الفبای فارسی: حرف "پ" (صفحه 16)
پول در کشیدن با کلاهبرداری از
پول در گردش
پول درآوردن
پول درکشیدن با تهدیداز
پول دستی
پول دوست
پول راه نیفتاد
پول رایج
پول رد گم کنی کردن
پول رسانی کردن
پول روی هم گذاشتن
پول زرد
پول زور
پول زیاد
پول سیاه
پول شرط بندی کردن
پول شرطبندی شده
پول شویی کردن
پول صندوق
پول ضعیف
پول فلزی
پول قانونی
پول قلم
پول قومی
پول کاغذ
پول کاغذی
پول کرایه ترن و هواپیما
پول کسی را خوردن
پول گذاشتن در
پول مفت
پول موجود
پول میز
پول ناچیز
پول نامشروع
پول نذری
پول نشمرده
پول نقد
پول و پله
پول و ثروت
پول وسط قمار
پول ویزیت
پول ویژه تطمیع
پول ویژه رشوه دادن
پول هدر دادن
پول یاب
پول یابی
پول یابی کردن
پول یک جا
پولاب
پولابی
پولاد
پولاد پادزنگ
پولاد تنگستن
پولاد تنگستن دار
پولاد خم پذیر و موج دار
پولاد زنگ نزن
پولاد سازی
پولاد سان کردن
پولاد کرومیم
پولادسانی
پولادگر
پولادوندی
پولادی
پولادین
پولادین کردن
پولدار
پولدار کردن
پولدار و اهل مسافرت
پولداران
پولداری
پولدان
پولساز
پولک
پولک پوش
پولک چه
پولک دار
پولک فنری
پولک ماهی و مار
پولکچه
پولکی
پولوور
پولی
پولی و مادی کردن
پولیپ
پولیش
پولیور
پوما
پوماد
پونت
پوند
پونز
پونز کردن
پونط
پونه
پونه ای
پونه کوهی
پوی
پویا
پویا شدن
پویا و پرحرارت
پویاشناسی
پویاگان
پویان
پویان بودن
پویانما
پویانمایی
پویایی
پویایی شناسی
پویش
پویش شناسی
پویش گرایی
پویشگر
پویشگرای
پویشگرایانه
پویندگی
پوینده
پوینستیا
پوینسیانا
پویه
پوییدن
پوییده
په
په په
په!
پها
پهرو
پهرو کردن
پهش گرای
پهلو
پهلو به پهلو
پهلو زدن به
پهلو سوی
پهلو شکن
پهلو گرفتن
پهلو گرفتن در بندر
پهلوان
پهلوان پنبه
پهلوان کچل
پهلوان نامه
پهلوانانه
پهلوانی
پهلوگاه
پهلوگیری
پهلوی
پهلوی بدن انسان و حیوان
پهلوی رینگ
پهلوی رینگ مشت بازی
پهلوی کشتی
پهلوی هم جور کردن
پهلوی هم قرار دادن
پهلوی هم گذاشتن
پهلوی هم گذاشتن و ساختن
پهلویی
پهله
پهن
پهن تر کردن
پهن چوب
پهن داربست
پهن دشت
پهن شدگی
پهن شدن
پهن شده
پهن شده در اثر فشار
پهن شده در قطبین
پهن کردن
پهن کردن به طور ضخیم
پهن کردن چیز تا کرده
پهن کردن روی چیزی
پهن کردن روی سطح
پهن کردن موکت
پهن کردن هر چیز تا شده
پهن کرم
پهن گاو
پهنا
پهنا رج
پهنادی
پهناندن
پهناور
پهناور شدن
پهناوری
پهنای استانده
پهنای باند
پهنای کشتی
پهنای کف دست
پهنایی
پهند
پهنک
پهنه
پهنه آبریز
پهنه آفتابگیر
پهنه آوری کردن
پهنه ابزار
پهنه پله
پهنه چرخان
پهنه در
پهنه دست میان مچ و انگشتان
پهنه سقف
پهنه کوه
پهنه نوار
پهنه هموار
پهنی
پهنیدن
پی
پی آمد
پی آمد غیر منطقی
پی آمدن
پی آیند
پی آیندی
پی افروختگی
پی افزود
پی افکن
پی افکندن
پی افکنی
پی بر
پی بردگی
پی بردن
پی بردن اتفاقی به چیزی
پی بردن به
پی بردن غیر مترقبه
پی بردنی
پی بری
پی بریدن
پی بندی
پی جویی
پی جویی کردن
پی چرخ
پی چرخی کردن
پی چیزی گردیدن
پی دار
پی دار کردن بخشی از بدن
پی در پی
پی در پی بودگی
پی در پی سیگار کشیدن
پی درپی
پی درپی بودن
پی درپی رخ دادن
پی درپی سرزدن
پی درد
پی رفتن
پی روندگان
پی ریز
پی ریزی
پی سپار
پی سپری
پی شاخه
پی شناختی
پی شناس
پی شناسی
پی فراخ
پی فرارسان
پی فرست
پی فرستادن
پی گردیدن
پی گم
پی گیسو
پی نبردن
پی نبردنی
پی نوشت
پی نهشت
پی ورز
پی ورزی
پی وی سی
پی یاخته
پیاپی
پیاپی زدن
پیاپی قرائت کردن
پیاده
پیاده پا
پیاده رفتن
پیاده رو
پیاده روی
پیاده روی تخته کوب در ساحل دریا
پیاده روی تفریحی
پیاده روی در هوای آزاد
پیاده روی کردن
پیاده روی کردن در
پیاده سازی
پیاده شدن
پیاده شدن از اسب و دوچرخه
پیاده شدن از قطار
پیاده شدن از کشتی یا هواپیما
پیاده شدن از هواپیما
پیاده کردن
پیاده کردن از اسب و دوچرخه
پیاده کردن از قطار
پیاده کردن از کشتی یا هواپیما
پیاده کردن ماشین آلات
پیاده کردن موتور و اجزای معیوب را تعمیر کردن
پیاده گردی
پیاده نظام
پیاز
پیاز سوسن
پیاز سیر
پیاز کوهی
پیاز مغز تیره
پیازچه
پیازدار
پیازعنصل
پیازک
پیازمانند
‹
1
2
...
11
12
13
14
15
16
17
18
19
20
›
لغات تصادفی
اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!
جعبه خزانه
جفت و جور کردن واقعیت
جلسه ارتباط با مردگان
جلسه محاوره
جلسه گفت و شنود
جلوس کردن
جلوه خود نمایانه
جمنده
جنباندن ناگهانی
جنبش مدرسی
جنبه سود جویی دادن به
جنتیانا
جنجال آمیزی
جنوبگانی
جنگار
جنگپرواز
جهانگیرانه
جهشمند
جهش دادن
جهندگی داشتن
جواب دادنی
جواب قبول
جواهر کم بها
جودوسری
جور شده با خیاطی
جوراجور کردن
جوزغه
جوهر پس دادن
جوهرعصیرمعده
جوهرکرم
جکش خور
جگردیس
جیک جیک مانند