جاوا اسکریپت در مرورگر شما غیر فعال است و برای استفاده از تمام امکانات فست دیکشنری باید آن را فعال کنید.
امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی
استفاده کن
فهرست
فهرست
ورود یا ثبتنام
دیکشنری
مترجم
AI
نرمافزارها
نرمافزار اندروید
مشاهده
نرمافزار آیاواس
مشاهده
افزونهی کروم
مشاهده
راهنما
تماس با ما
دربارهی ما
خرید اشتراک
وبلاگ
لغات من
الف
ب
پ
ت
ث
ج
چ
ح
خ
د
ذ
ر
ز
ژ
س
ش
ص
ض
ط
ظ
ع
غ
ف
ق
ک
گ
ل
م
ن
و
ه
ی
لیست الفبای فارسی: حرف "پ" (صفحه 20)
پیماب
پیماب ایمنی بخش
پیمابی
پیمان
پیمان بستن
پیمان جدی
پیمان شکستن
پیمان شکن
پیمان شکنی
پیمان گریز
پیمان گریزانه
پیمان گسل
پیمان نامه
پیمانداری
پیمانکار
پیمانکار دست دوم
پیمانکاری
پیمانکاری تولیدی
پیمانکاری تولیدی کردن
پیمانگان
پیمانه
پیمانه ای
پیمانه بندی
پیمانه بندی کردن
پیمانه بندی کردن وهیراندن
پیمانه پذیر
پیمانه کردن
پیمانی
پیمایش
پیمایش پذیر
پیمایش کردن
پیمایش ناپذیر
پیمایشگر
پیمایشی
پیماینده
پیمایه
پیمایه کردن
پیمودن
پیمودن راه
پیمودن سریع
پیموده
پین
پین جلو
پینا کولادا
پینک
پینک جین
پینکی
پینکی رفتن
پینکی زدن
پینگ
پینگ پنگ
پینگ پونگ
پینگی زدن
پینوکل
پینه
پینه خورده
پینه دوز
پینه دوزی
پینه دوزی کردن
پینه زدگی
پینه زده
پینه کردن
پیواز
پیوتر
پیوتری
پیورتانیسم
پیورتن
پیوره
پیوریتانی
پیورین
پیوست
پیوست کردن
پیوستار
پیوستار بودن
پیوستار زمانی - مکانی
پیوستار شدن
پیوستار کردن
پیوستاری
پیوستگی
پیوستگی منطقی
پیوستن
پیوستن به
پیوستن چیز کوچکتر به چیز بزرگتر
پیوستن دوباره
پیوستن ناحیه یا کشوری به خود
پیوسته
پیوسته به چیزی
پیوسته به کسی
پیوسته جام
پیوسته گلبرگ
پیوک
پیوند
پیوند اسکنه ای
پیوند بدفرجام
پیوند پوست
پیوند تث درجه
پیوند دادن
پیوند دو سویه
پیوند زدن
پیوند زدن استخوان بدن
پیوند زدن پوست بدن
پیوند زدن عضوی از بدن
پیوند زناشویی
پیوند زننده
پیوند شکمی
پیوند فارسی
پیوند کار
پیوند کردن
پیوند لوله
پیوند لوله ای
پیوند نژادی
پیوندپذیر
پیوندغلافی
پیوندک
پیوندگاه
پیوندگر
پیوندگری
پیوندنامه
پیوندی
پیوندی کردن
پیونگ یانگ
پیویند دادن
پیه
پیه آب کرده
پیه آمو
پیه اکند
پیه چیزی را به خود مالیدن
پیه خوک
پیه دار
پیه سوز
پیه گداخته
پیه مالی
پیه مانند
پیی
‹
1
2
...
11
12
13
14
15
16
17
18
19
20
›
لغات تصادفی
اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!
جعبه خزانه
جفت و جور کردن واقعیت
جلسه ارتباط با مردگان
جلسه محاوره
جلسه گفت و شنود
جلوس کردن
جلوه خود نمایانه
جمنده
جنباندن ناگهانی
جنبش مدرسی
جنبه سود جویی دادن به
جنتیانا
جنجال آمیزی
جنوبگانی
جنگار
جنگپرواز
جهانگیرانه
جهشمند
جهش دادن
جهندگی داشتن
جواب دادنی
جواب قبول
جواهر کم بها
جودوسری
جور شده با خیاطی
جوراجور کردن
جوزغه
جوهر پس دادن
جوهرعصیرمعده
جوهرکرم
جکش خور
جگردیس
جیک جیک مانند