جاوا اسکریپت در مرورگر شما غیر فعال است و برای استفاده از تمام امکانات فست دیکشنری باید آن را فعال کنید.
امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی
استفاده کن
فهرست
فهرست
ورود یا ثبتنام
دیکشنری
مترجم
AI
نرمافزارها
نرمافزار اندروید
مشاهده
نرمافزار آیاواس
مشاهده
افزونهی کروم
مشاهده
راهنما
تماس با ما
دربارهی ما
خرید اشتراک
وبلاگ
لغات من
الف
ب
پ
ت
ث
ج
چ
ح
خ
د
ذ
ر
ز
ژ
س
ش
ص
ض
ط
ظ
ع
غ
ف
ق
ک
گ
ل
م
ن
و
ه
ی
لیست الفبای فارسی: حرف "الف" (صفحه 14)
اجرائیه
اجرای خودسرانه قانون
اجرای دوباره در کنسرت
اجرای فی البداهه
اجرای قرارداد را به مجریان دست دوم سپردن
اجرای نقش
اجرای نمایش
اجرایی
اجراییه صادر کردن
اجرت
اجرت آدمکش حرفه ای
اجرتالمثل
اجرت المسمی
اجرت باربری
اجرت حمل و نقل
اجرت دادن
اجرت دلالی
اجرت وکیل
اجزا
اجزا متشکله
اجزای اصلی موتور
اجزای هر چیز
اجساد
اجسام
اجقوجق
اجل
اجلاس
اجلاس کردن
اجلاسه
اجلاسیه
اجلال
اجلش فرا رسید
اجماع
اجماع کردن
اجماعا
اجمال
اجمالا
اجمالا دیدن
اجمالی
اجناس
اجناس بنجل
اجناس تازه و کم قیمت
اجنبی
اجنبی ترسی
اجنه
اجوبه
اجور
اجوف
اجی مجی
اجیر
اجیر کردن
اچ آی وی
احادیث
احاطه
احاطه شدن
احاطه شده توسط صخره
احاطه کردن
احاطه کردن با دست
احاطه کننده
احاله
احاله کردن
احاله کردن برای رسیدگی
احبا
احباب
احتجاب
احتجاج
احتجاج دینی
احتراز
احتراز از خشونت
احتراز از گیر افتادن
احتراز از مقاربت جنسی
احتراز کامل از مسکرات
احتراز کردن
احتراز کردن از
احتراز ناپذیر
احتراق
احتراق ایجاد کردن
احتراقپذیر
احتراق ناقص
احترام
احترامآمیز
احترامانگیز
احترام به خود
احترام قائل شدن
احترام کردن
احترام گذار
احترام گذاری
احترام گذاشتن
احترامگزار
احترام گزاردن
احتراما
احترامات
احتساب
احتساب شده
احتساب کردن
احتشام
احتضار
احتقان
احتکار
احتکار کردن
احتلام
احتمال
احتمال برابر
احتمال خطر
احتمال دادن
احتمال دارد
احتمال داشتن
احتمال در آینده
احتمال در شرط بندی
احتمال کم
احتمال میرود
احتمالا
احتمالی
احتوا
احتیاج
احتیاج داشتن
احتیاجات حیاتی
احتیاط
احتیاطآمیز
احتیاط کردن
احتیاطا
احتیاطی
احجار
احجار کریمه
احد
احداث
احداث کردن
احدوثه
احدی نرفت
احدیت
احراج
احرار
احراز
احراز کردن
احرام
احزاب
احزان
احساس
احساس افروزی
احساس انگیز
احساس باور
احساس باورانه
احساس باوری
احساس بلند شدن از زمین و به پرواز درآمدن
احساس بلند شدن از زمین و به تعلیق درآمدن
احساس بیهودگی و پوچی
احساس تحقیر و دلزدگی کردن
احساس تنفر شدید
احساس تنهایی
احساس ثانوی
احساس خراشیدگی
احساس خشم و تنفر
احساس خوب و بد
احساس درد دائم
احساس درونی
احساس زبری
احساس زبری داشتن
احساس زدائی
احساس سردی کردن
احساس شرم و دلزدگی
احساس غربت
احساس قوی
احساس کردن
احساسگرایی
احساس گرمی کردن
احساس گناه
احساس مند
احساس ناخوشی
احساس ناگهانی بیماری
احساس نهقته
احساس نیرومند
احساس وظیفه
احساس همدردی کردن با
احساس همفکری و همدردی
احساس یگانگی
احساسات
احساسات آبکی
احساسات آمیز کردن
احساسات انگیز
احساسات را تحریک کردن
احساسات ژرف
احساسات شدید
احساسات عمیق
احساسات گرایی
احساسات نمایی
احساساتی
احساساتی گری
احساساتی و تقلیدی
احساسی
احساسی کردن
احسان
احسان کردن
احسن
احسنت
احسنت گفتن
احشا
احشام
احشایی
احصائیه
احصائیه نویس
احصان
احضار
احضار به خدمت
احضار روح
احضار روح کردن
احضار شده
احضار شده به خدمت نظام
احضار کردن
احضار کردن با سوت زدن
احضار کردن به دادگاه
احضار کننده ارواح
احضار کننده ارواح مردگان
احضار مشمولان
احضار نامه
احضارکننده
احضاریه
احفاد
احقاق
احقاق به حق
احقاق حق کردن
احقر
احکام
احکام دهگانه
احکام دینی
احکام عشره حضرت موسی
احلیل
احمر
احمق
احمق کردن
احمق و ندانم کار
احمقانه
احمقانه جلوه دادن
احمقانه خیره شدن
احوال
احوال پرسی کردن
احوال شخصی
احوالپرس
احول
احول چشم
احیا
احیا شدن
احیا شده
احیا شونده
احیا کردن
احیا کننده
احیا لیل
احیاکننده
احیاگر
احیاگرای مذهبی
احیاگرایی مذهبی
احیانا
احیای جنگل
احیای زمین
اخ
اخ تف
اخ کردن
اخ و تف
اخ!
اخاذ
اخاذی
اخاذی کردن
اخافه
اخبار
اخبار خصوصی
اخبارپیش از فیلم
اخباری
اخت
اختاپوس
اختتام
اختتام پذیرفتن
اختر
اختر تپنده
اختر سایه
اختر شناس
اختر گردان
اختراع
اختراع ثبت شده
اختراع قلابی
اختراع کردن
اختراعی
اخترچه
اخترشناسی رادیویی
اخترواره
اختری
اختصار
اختصار و وضوح
اختصارا
اختصاری
اختصاص
اختصاص پول و بودجه
اختصاص دادن
اختصاص زمین برای مصارف همگانی
اختصاصا
اختصاصی
اختصاصی کردن
اختفا
اختفا کردن
اختلاج
اختلاج ماهیچه
اختلاس
‹
1
2
...
11
12
13
14
15
16
17
...
35
36
›
لغات تصادفی
اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!
جعبه خزانه
جفت و جور کردن واقعیت
جلسه ارتباط با مردگان
جلسه محاوره
جلسه گفت و شنود
جلوس کردن
جلوه خود نمایانه
جمنده
جنباندن ناگهانی
جنبش مدرسی
جنبه سود جویی دادن به
جنتیانا
جنجال آمیزی
جنوبگانی
جنگار
جنگپرواز
جهانگیرانه
جهشمند
جهش دادن
جهندگی داشتن
جواب دادنی
جواب قبول
جواهر کم بها
جودوسری
جور شده با خیاطی
جوراجور کردن
جوزغه
جوهر پس دادن
جوهرعصیرمعده
جوهرکرم
جکش خور
جگردیس
جیک جیک مانند