جاوا اسکریپت در مرورگر شما غیر فعال است و برای استفاده از تمام امکانات فست دیکشنری باید آن را فعال کنید.
فهرست
فهرست
ورود یا ثبتنام
دیکشنری
مترجم
AI
نرمافزارها
نرمافزار اندروید
مشاهده
نرمافزار آیاواس
مشاهده
افزونهی کروم
مشاهده
راهنما
تماس با ما
دربارهی ما
خرید اشتراک
وبلاگ
لغات من
الف
ب
پ
ت
ث
ج
چ
ح
خ
د
ذ
ر
ز
ژ
س
ش
ص
ض
ط
ظ
ع
غ
ف
ق
ک
گ
ل
م
ن
و
ه
ی
لیست الفبای فارسی: حرف "الف" (صفحه 16)
ارابه موشک
اراتوریو
اراجیف
ارادت
ارادتکیش
ارادتمند
ارادتمند شما
ارادتمندانه
ارادتمندی
اراده
اراده کردن
اراده کرده
اراده گرا
اراده گرایی
اراده محکم
ارادی
اراذل
اراذل و اوباش
اراضی
ارامک
ارامل
ارامنه
ارباب
ارباب انواع
ارباب جراید
ارباب دانش
اربابرجوع
اربابزاده
ارباب فئودال
ارباب مانند
ارباب منش
اربابمنشی
ارباب وار رفتار کردن
اربابان
اربابی
اربو
اربیان
ارپه
ارتا پنداره
ارتا دندان پزشکی
ارتا-
ارتاپزشک
ارتاپزشکی
ارتانگاری
ارتانگاشتی
ارتباط
ارتباط دادن
ارتباط داشتن
ارتباط دور برد
ارتباط ذهنی
ارتباط غیرکلامی
ارتباط متقابل
ارتباط متقابل داشتن
ارتجاجی
ارتجاع
ارتجاعی
ارتجال
ارتجالا
ارتداد
ارتداد آمیز
ارتزاق
ارتزاق کردن
ارتش
ارتش آلمان هیتلری
ارتش اشغالی
ارتش تاری
ارتش زدایی کردن
ارتشسالاری
ارتش سانه
ارتش کادر
ارتش کشی
ارتش گرا
ارتش گرای
ارتش گرایانه
ارتش گرایی
ارتشا
ارتشاح
ارتشبد
ارتشبد نیروی هوائی
ارتشتار
ارتشی
ارتعاش
ارتعاش داشتن
ارتعاش کردن
ارتعاش کننده
ارتعاشی
ارتفاع
ارتفاع آب
ارتفاع ابر
ارتفاع از سطح دریا
ارتفاع بسیار کم
ارتفاع سطح
ارتفاع سطح دریا
ارتفاع سقف از سر انسان
ارتفاعسنج
ارتفاع صدا
ارتفاع عرشه از آب
ارتفاع کمتر از پنجاه پا
ارتفاع گوی گلف
ارتفاعات
ارتفاعی
ارتفاق
ارتقا
ارتقا دادن
ارتقا یافتن
ارتقائ
ارتقائ دادن
ارتقائ یافتن
ارتقای انسان به مرتبه الهی
ارتقای رتبه بدون افزودن حقوق ماهیانه
ارتقای رتبه دادن
ارتکاب
ارتوپد
ارتوپدی
ارتودنسی
ارتودوکس
ارث
ارث اجدادی
ارثبر
ارث بردن
ارث بردن خصوصیات فردی
ارثبرنده
ارث بری
ارث پدری
ارث دگرگون
ارث گذاری
ارثا
ارثی
ارثیه
ارثیهی خانوادگی
ارج
ارج خواهی
ارجدار
ارج داشت
ارج داشت کردن
ارج ستاره سینما
ارج ستاره ورزش
ارج کاهی
ارج کاهی کردن
ارج گذار
ارج گذاری
ارج گذاشتن
ارج نهادن
ارج یافتن
ارجاع
ارجاع دادن
ارجاع کردن
ارجاع کردن پرونده قضایی به دادگاه فرعی
ارجاع کردن مجدد لایحه
ارجاع کردنی
ارجح
ارجح بودن
ارجح تر
ارجح ترین
ارجح دانستن
ارجحیت
ارجحیت دادن
ارجحیت داشتن
ارجمند
ارجمند شمردن
ارجمند کردن
ارجمندانه
ارجمندی
ارجنگ
ارجوجه
ارخالق
اردج
اردشیر
اردک
اردک چینی
اردک دریایی
اردک سرخ سر
اردک کوچک
اردکماهی
اردک ماهی کوچک
اردک نر
اردک وار راه رفتن
اردک وحشی
اردکچه
اردن
اردنگ
اردنگ زدن
اردو
اردو زدن
اردوال
اردور
اردوزی
اردوکشی
اردوگاه
اردوگاه اسرا
اردوگاه برپا کردن
اردوگاه توریستی
اردوگاه را ترک کردن
اردوگاه ساختن
اردوگاه صحرایی
اردوگاه کار اجباری
اردوگاه موقت
اردوگاه نوسربازان
اردوی کار زندانیان
ارده
ارده ای
اردیبهشت
اردینال
ارز
ارز قوی
ارز کم ارزش
ارزا
ارزاق
ارزان
ارزان تر از معمول
ارزان شدن
ارزان کردن
ارزان و پر نمایش
ارزان و کثیف
ارزانتر فروختن
ارزانترین صندلی های تماشاخانه
ارزانی
ارزانی داشتن
ارزانی داشتن به
ارزانی فرمودن
ارزایی
ارزش
ارزش اسمی
ارزش اضافی
ارزش اقتصادی
ارزش بی چون
ارزش پول را بالا بردن
ارزش پول و تمبر پست
ارزش ترازی
ارزش ترازی کردن
ارزش چیزی را دانستن و از آن لذت بردن
ارزش چیزی را معین کردن
ارزش خالص
ارزشدار
ارزش داشتن
ارزش زیاد قائل شدن
ارزش سرمایه اسمی شرکت را بیش از حد قانونی قلمداد کردن
ارزش سنج
ارزش ظاهری
ارزش قایل شدن
ارزش کاست
ارزش کاهی
ارزش کاهی کردن
ارزشگذاری
ارزش مطلق
ارزش معنوی
ارزش معینی داشتن
ارزش ندارد
ارزش ویژه
ارزش ویژه دارایی
ارزش های اجتماعی
ارزش های اخلاقی
ارزشمند
ارزشمند بودن
ارزشمند کردن
ارزشمندانه
ارزشمندتر بودن
ارزشمندی
ارزشیابی
ارزشیابی کردن
ارزکاهی
ارزکاهی کردن
ارزمند
ارزمندی
ارزن
ارزن جو گندمی
ارزن خوشه ای
ارزن هندی
ارزندگی
ارزنده
ارزنی
ارزه
ارزیاب
ارزیابی
ارزیابی اعتبار
ارزیابی پذیر
ارزیابی کردن
ارزیابی کردن با نظر مساعد
ارزیابی مجدد
ارزیافت
ارزیدن
ارزیز
ارزیزآور
ارزیزگر
ارزیزی
ارژن
ارس
ارسال
ارسال خبر با بی سیم
ارسال خبر با رادیو
ارسال خبر و متن توسط صفحه تلویزیون
ارسال داشتن
ارسال کردن
ارسال کننده
ارسالی
ارسطو
ارسلان
ارسی
ارش
ارشاد
‹
1
2
...
13
14
15
16
17
18
19
...
35
36
›
لغات تصادفی
اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!
جعبه خزانه
جفت و جور کردن واقعیت
جلسه ارتباط با مردگان
جلسه محاوره
جلسه گفت و شنود
جلوس کردن
جلوه خود نمایانه
جمنده
جنباندن ناگهانی
جنبش مدرسی
جنبه سود جویی دادن به
جنتیانا
جنجال آمیزی
جنوبگانی
جنگار
جنگپرواز
جهانگیرانه
جهشمند
جهش دادن
جهندگی داشتن
جواب دادنی
جواب قبول
جواهر کم بها
جودوسری
جور شده با خیاطی
جوراجور کردن
جوزغه
جوهر پس دادن
جوهرعصیرمعده
جوهرکرم
جکش خور
جگردیس
جیک جیک مانند