جاوا اسکریپت در مرورگر شما غیر فعال است و برای استفاده از تمام امکانات فست دیکشنری باید آن را فعال کنید.
فهرست
فهرست
ورود یا ثبتنام
دیکشنری
مترجم
AI
نرمافزارها
نرمافزار اندروید
مشاهده
نرمافزار آیاواس
مشاهده
افزونهی کروم
مشاهده
راهنما
تماس با ما
دربارهی ما
خرید اشتراک
وبلاگ
لغات من
الف
ب
پ
ت
ث
ج
چ
ح
خ
د
ذ
ر
ز
ژ
س
ش
ص
ض
ط
ظ
ع
غ
ف
ق
ک
گ
ل
م
ن
و
ه
ی
لیست الفبای فارسی: حرف "الف" (صفحه 17)
ارشاد کردن
ارشاد نشده
ارشد
ارشد بودن
ارشد کلاس
ارشد گروه ورزشی
ارشدیت
ارشدیت داشتن
ارشمیدس
ارض
ارضا
ارضا کردن
ارضا نشدنی
ارضا نکردنی
ارضائ
ارضاع
ارضی
ارعاب
ارغاب
ارغگی
ارغند
ارغنون
ارغنون استوانهای
ارغوان
ارغوان گون
ارغوانی
ارغوانی روشن
ارغوانی شدن
ارغوانی کردن
ارغوانی مایل به سرخ
ارغه
ارفاق
ارفاق آمیز
ارفاق کردن
ارفاقا
ارفاقی
ارفع
ارقام
ارقام عربی
ارقام هدسی
ارقام هندی
ارقه
ارکاک
ارکان
ارکان آموزش
ارکان حرب
ارکان دولت
ارکستر
ارکستر سمفونی
ارکستر مجلسی
ارکستر موسیقی ضربی
ارکستر نیمه کلاسیک
ارکستری
ارکیده
ارگ
ارگ دندانه ای
ارگ دنده ای
ارگ کوچک
ارگ نواز
ارگ نواز خیابانی
ارگاسم
ارگاسمی
ارگان
ارگاندی
ارگانزا
ارگانیسم
ارگوسترول
ارل
ارلن
ارم
ارمغان
ارمغان چشم روشنی
ارمغان دادن
ارمک
ارمگان
ارمندی
ارمنستان
ارمنی
ارمون
ارن بیژ
ارناوود
ارنب
ارندان
ارندان کردن
ارندان ناپذیر
ارنست همینگوی
ارواح
ارواح خبیث را احضار کردن
اروپا
اروپا - آسیا
اروپا آسیایی
اروپایی
ارودلا
ارور
اروس
اروسیا
اروگوئه
اروند
اروند رود
اره
اره آهن بر
اره ای
اره ای بودن
اره برقی منبت کاری
اره پادبر
اره تسمه ای
اره تو بری
اره چرخی
اره درشت دندانه
اره دستی
اره زنجیری
اره سان
اره ستیغ
اره شدن
اره صفحهای
اره ظریف بری
اره قاب دار
اره کردن
ارهکش
ارهکشی
اره کمانی
اره کوه
اره لب
اره لبی
اره مجمعه
اره مدور
اره منبت کاری
ارهمویی
اره نواری
اریب
اریب بودن
اریب روی
اریب وار
اریب وار حرکت کردن
اریباندن
اریبی
اریتره
اریزونا
اریستوفان
اریغ انگیز
اریکه
اریکه دار کردن
اریگامی
اریون
از
از آب پوشیده کردن
از آب درآمدن
از آب رنگ گرفتن
از آغاز
از آغاز به سرنوشت بد دچار کردن
از آغاز تا پایان
از آن
از آن او
از آن بدتر
از آن به بعد
از آن پس
از آن تو
از آن جا
از آن جمله
از آن خود داشتن
از آن خود ندانستن
از آن خود نشناختن
از آن راه
از آن روی
از آن شما
از آن کسی بودن
از آن کسی دانستن
از آن کی
از آن ما
از آن محل
از آن مکان
از آن من
از آن موقع
از آن وقت
از آن هنگام
از آن هنگام تاکنون
از آنجا که
از آنجایی که
از آنرو
از آنگاه
از ابتدا
از اجتناب کردن
از ارث محروم کردن
از ارزش افتادن
از ارزش انداختن
از ارزش قانونی انداختن
از اسب فرو افکندن
از اشتباه در آوردن
از اشتباه درآوردن
از اشراف
از اصل
از اطراف
از اطو انداختن
از اعتبار افتادن
از اعتبار انداختن
از اعتبار قانونی انداختن
از اعقاب
از اعوان و انصار خود انتخاب کردن
از اکنون
از انقباض در آوردن
از او بپرسید
از اول
از این
از این اصل
از این بدتر
از این به بعد
از این پس
از این جا
از این جهت
از این در و آن در حرف زدن
از این در وآن در حرف زدن
از این راه
از این رو
از این سرچشمه
از این سو به آن سو
از این سو به آن سوی قاره ای
از این شاخ به آن شاخ پریدن
از این شاخ به آن شاخ پریدن در گفتار
از این قرار
از این گذشته
از این میز به آن میز رفتن
از این میز به آن میز رو
از این نوشته
از اینرو
از اینگونه
از بابت
از باختر
از بالا
از بالا نگریستن به
از بدر به هلال رسیدن
از بر خواندن
از بر دانستن
از بر کردن
از برابری کاستن
از برخوانی
از برفک پوشیده شدن
از برون
از برون به درون
از برون صحنه
از بسیاری غصه
از بطن مادر
از بنیاد
از بهر
از بی کفشی
از بیخ
از بیخ کندن
از بیخ کندن علف هرزه
از بیخ گلو
از بیخ گوش کسی گذشتن
از بید مصون کردن
از بیراهه رفتن
از بیرون
از بیرون به درون
از بیم جان
از بین بر
از بین بردن
از بین رفتن
از بین نبردنی
از بین نرفتنی
از بینی هوا را به شدت تو دادن
از پا افتادگی
از پا افتاده
از پا انداختن
از پا در آمدن
از پا در آوردن
از پا درآمدن
از پا درآوردن
از پا نیفتادنی
از پادرنیامدنی
از پاره به هماد
از پای افتاده
از پای درآمده
از پای درآورنده
از پایه
از پایین
از پر پوشیده شدن
از پس چیزی برآمدن
از پسایند
از پستان شیر خوردن (با پستان شیر دادن)
از پستان شیر دادن
از پسند افتادن
از پسند افتادنی
از پشت
از پشت حمله کردن
از پشت خنجر زدن
از پشم کشمیر
از پوست خرس
از پوست درآوردن
از پوست و استخوان
از پوشش در آوردن
از پهلو
از پهلو به هم مالیدن
از پهلوی کشتی
از پهنا
از پی چیزی دیگر آمدن
از پیچیدگی درآوردن
از پیچیدگی درآوردن گیسو و طناب
از پیرامون
از پیروی دست کشیدن
از پیش
‹
1
2
...
14
15
16
17
18
19
20
...
35
36
›
لغات تصادفی
اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!
جعبه خزانه
جفت و جور کردن واقعیت
جلسه ارتباط با مردگان
جلسه محاوره
جلسه گفت و شنود
جلوس کردن
جلوه خود نمایانه
جمنده
جنباندن ناگهانی
جنبش مدرسی
جنبه سود جویی دادن به
جنتیانا
جنجال آمیزی
جنوبگانی
جنگار
جنگپرواز
جهانگیرانه
جهشمند
جهش دادن
جهندگی داشتن
جواب دادنی
جواب قبول
جواهر کم بها
جودوسری
جور شده با خیاطی
جوراجور کردن
جوزغه
جوهر پس دادن
جوهرعصیرمعده
جوهرکرم
جکش خور
جگردیس
جیک جیک مانند